سهشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۲
بر هیچ کس
پوشیده نیست که رژیم ولایت فقیه همیشه در پی از بین بردن تشکیلات سازمان
مجاهدین خلق، و شورای ملی مقاومت و به شکست کشاندن مقاومت مردم ایران از
هر طریق ممکن بوده است. از زندان و شکنجه و اعدام گرفته، تا ترور اعضای
مقاومت تا بند وبست های استعماری برای نامگذاری سازمان در لیست تروریستی و
حمله به اشرف و کشتن مجاهدین با دستهای بسته. یکی از معمولی ترین شیوه های
رژیم و استعمار برای از هم پاشیدن تشکیلات مقاومت اما این هست که ضعیف
ترین حلقه های مقاومت را شناسائی کند و از همان نقطه به مقاومت ضربه بزند.
یکی از مشخصات این حلقه های ضعیف یا آدمهای ضعیف خود بزرگ بینی بی حد و
حساب این آدمها هست. این خود بزرگ بینی وجه مشترک مصداقی، یغمائی، شکری،
قصیم، اقبال و روحانی هست. این آخری امروز مقاله ای نوشته و در سایت مصداقی
منتشر کرده است به اسم پیراهنی که از آید از آن بوی یوسفم. از آنجا که همه
هواداران مقاومت سخت در تکاپو و تلاش برای نجات هفت مجاهد ربوده شده و
سایر مجاهدین در زندان لیبرتی هستند و فرصت پرداختن به این خائن را ندارند،
حقیر تصمیم گرفتم به ایشان چند مطلب را یاد آوری کنم
نوشته این خائن که ظاهرا قسمت اول از یک سری مقالات هست فی الواقع شامل هیچ نکته جدیدی نیست. تکرار مکررات است در مورد استعفای خودش و آن خائن دیگر. رئوس مطالبش هم چنین هست
ما بر اساس رویه شورا استعفا دادیم و برای استعفا هیچ راه دیگری نبود
دو روز بعد جلسه میاندوره ای شورا برای رسیدگی به استعفای ما تشکیل شد و اطلاعیه داد
بعد هم میگوید چرا شورا ما را محکوم کرد و به ما حق دفاع از خود را نداد، که این حق دفاع از موازین حقوق بشر هست
به این خائن که ظاهرا دانش حقوقی و قضائی اش همراه با شرفش بر باد رفته است باید گفت که
شورای ملی مقاومت دادگاه نیست و تشکیل جلسه میاندوره ای هم برای محاکمه قضائی شما خائنین نبوده است. قضیه به این سادگی هست که دو نفر خائن در پی یک توطئه از شورای ملی مقاومت استعفا میدهند و استعفانامه شان قبل از رسیدن به دست مسئولین شورا در سایتهای همدستان خائنشان چاپ میشود. شورای ملی مقاومت در مقابل این توطئه سریعا اقدام میکند و توطئه خائنین مزدور را افشا میکند. جلسه شورا نه به قصد رسیدگی اداری به استعفای این دو خائن، بلکه برای رسیدگی به و بررسی این خیانت آشکار و توطئه وزارت اطلاعات تشکیل شد
از آنجا که شورای ملی مقاومت مرجع قضائی نیست در نتیجه نه می تواند و نه می خواهد که در باره خائنین حکم قضائی صادر کند. وکیل پایه یک دادگستری باید علی القاعده تفاوت اتهام و حکم را بداند. شورای ملی مقاومت و همه هواداران مقاومت شما را امروز به خیانت متهم میکنند. برای روشنتر شدن موضوع شاید ذکر مثالی بد نباشد، شما اگر کسی را ببینید که در حال دزدی هست فریاد میزنید آی دزد.. شما در اینجا آن شخص را به دزدی محکوم نکردید، بلکه به او اتهام دزدی زدید. شورای ملی مقاومت هم وقتی خیانت شما خائنان را دید فریاد زد خائن. رسیدگی قضائی به خیانت شما خائنان فقط در انحصار دادگاه صالحه با رعایت تمام موازین حقوقی در ایران آزاد و دمکراتیک فردا هست و نه هیچ کس دیگر
اگر درست بیاد داشته باشم جلسه میاندوره ای شورا از شناعت و شقاوت این دو خائن اسم برده بود، به نظر این حقیر باید به این دو لغت حماقت هم اضافه میشد. این وکیل خائن و آن دکتر خائن انتظار چه نوع برخوردی از اعضای شورا داشتند؟ در اول مقاله اشاره کردم که مشخصه آدمهای ضعیف خود بزرگ بینی بیمارگونه هست. این دو خائن احمق حتما انتظار داشتند که اعضای شورا در جواب اینها بنویسند ما هم دست و هم صورت شما را می بوسیم، دست ما را هم بگیرید با خودتان ببرید، شما ارکان این شورا هستید، اصلا این شورا بدون شما دیگر شورا نمی شود.
این واقعیت که این مقاومت قائم به افرادی مثل اینها نیست و این واقعیت که احترامی که اعضا و هواداران این مقاومت می گذاشتند به خاطر قد رشید و شکل شکیل و مدرک دکتری و پرونده وکالت نبوده است، تازه بعد از این خیانت بر این خائنین متوهم و خودبزرگ بین آشکار شد
طنز را ببینید که این خائنین، متوهم و خودبزرگ بین در رسانه های اطلاعاتی و استعماری مانند بی بی سی و میهن تی وی فقط به عنوان عضو مستعفی شورای ملی مقاومت معرفی میشوند. هیچکام از این رسانه ها علاقه ای به شنیدن حرفی در مورد خود این خائنین که کی هستند چه کرده اند چه می خواهند بکنند ندارند... همین که این خائن میگوید سلام من فلانی هستم، مجری برنامه میگوید مهم نیست کی هستی، ده دقیقه وقت داری از سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت و مسئول شورا بدگوئی کنی
روحانی خائن در مقاله اش می نویسد
خیانت در ادب فارسی به معنای دغلی و ناراستی است. آیا به نظر دستاندرکارانی که این قبیل اسناد را فراهم میکنند مردم شعور کافی ندارند و قادر به تشخیص پیمان شکن نیستند؟
اتفاقا مردم شعور کافی دارند و تشخیص می دهند. در فرهنگ و تاریخ ما مفهوم خیانت رو شن و واضح هست. شما در لحظات خطیری که این مقاومت تحت شدید ترین فشارها بود با توطئه استعفایتان با خون مجاهدین بازی کردید و شریک این جنایت شدید
سعدی هشت قرن پیش گفته است
من نه آن باشم که روز جنگ بینی پشت من
من همانم گر میان خاک و خون بینی سری
آنکه رزم آرد به خون خویش بازی میکند
روز میدان، آنکه بگریزد به خون لشکری
شخصا آرزو میکنم که همه این خائنان و بطور خاص این خائنانی که در این روز میدان گریختند و با خون لشکر بی سلاح مجاهدین بازی کردند، زنده و سالم بمانند تا روزی که در ایران آزاد و دمکراتیک بتوانند در برابر اتهام خیانت از خودشان دفاع کنند
جواد پوینده
باز نشر این نوشته در سایتهای پژواک ایران، دریچه زرد و سایر سایتهای متعلق به مزدوران خائن ممنوع است
نوشته این خائن که ظاهرا قسمت اول از یک سری مقالات هست فی الواقع شامل هیچ نکته جدیدی نیست. تکرار مکررات است در مورد استعفای خودش و آن خائن دیگر. رئوس مطالبش هم چنین هست
ما بر اساس رویه شورا استعفا دادیم و برای استعفا هیچ راه دیگری نبود
دو روز بعد جلسه میاندوره ای شورا برای رسیدگی به استعفای ما تشکیل شد و اطلاعیه داد
بعد هم میگوید چرا شورا ما را محکوم کرد و به ما حق دفاع از خود را نداد، که این حق دفاع از موازین حقوق بشر هست
به این خائن که ظاهرا دانش حقوقی و قضائی اش همراه با شرفش بر باد رفته است باید گفت که
شورای ملی مقاومت دادگاه نیست و تشکیل جلسه میاندوره ای هم برای محاکمه قضائی شما خائنین نبوده است. قضیه به این سادگی هست که دو نفر خائن در پی یک توطئه از شورای ملی مقاومت استعفا میدهند و استعفانامه شان قبل از رسیدن به دست مسئولین شورا در سایتهای همدستان خائنشان چاپ میشود. شورای ملی مقاومت در مقابل این توطئه سریعا اقدام میکند و توطئه خائنین مزدور را افشا میکند. جلسه شورا نه به قصد رسیدگی اداری به استعفای این دو خائن، بلکه برای رسیدگی به و بررسی این خیانت آشکار و توطئه وزارت اطلاعات تشکیل شد
از آنجا که شورای ملی مقاومت مرجع قضائی نیست در نتیجه نه می تواند و نه می خواهد که در باره خائنین حکم قضائی صادر کند. وکیل پایه یک دادگستری باید علی القاعده تفاوت اتهام و حکم را بداند. شورای ملی مقاومت و همه هواداران مقاومت شما را امروز به خیانت متهم میکنند. برای روشنتر شدن موضوع شاید ذکر مثالی بد نباشد، شما اگر کسی را ببینید که در حال دزدی هست فریاد میزنید آی دزد.. شما در اینجا آن شخص را به دزدی محکوم نکردید، بلکه به او اتهام دزدی زدید. شورای ملی مقاومت هم وقتی خیانت شما خائنان را دید فریاد زد خائن. رسیدگی قضائی به خیانت شما خائنان فقط در انحصار دادگاه صالحه با رعایت تمام موازین حقوقی در ایران آزاد و دمکراتیک فردا هست و نه هیچ کس دیگر
اگر درست بیاد داشته باشم جلسه میاندوره ای شورا از شناعت و شقاوت این دو خائن اسم برده بود، به نظر این حقیر باید به این دو لغت حماقت هم اضافه میشد. این وکیل خائن و آن دکتر خائن انتظار چه نوع برخوردی از اعضای شورا داشتند؟ در اول مقاله اشاره کردم که مشخصه آدمهای ضعیف خود بزرگ بینی بیمارگونه هست. این دو خائن احمق حتما انتظار داشتند که اعضای شورا در جواب اینها بنویسند ما هم دست و هم صورت شما را می بوسیم، دست ما را هم بگیرید با خودتان ببرید، شما ارکان این شورا هستید، اصلا این شورا بدون شما دیگر شورا نمی شود.
این واقعیت که این مقاومت قائم به افرادی مثل اینها نیست و این واقعیت که احترامی که اعضا و هواداران این مقاومت می گذاشتند به خاطر قد رشید و شکل شکیل و مدرک دکتری و پرونده وکالت نبوده است، تازه بعد از این خیانت بر این خائنین متوهم و خودبزرگ بین آشکار شد
طنز را ببینید که این خائنین، متوهم و خودبزرگ بین در رسانه های اطلاعاتی و استعماری مانند بی بی سی و میهن تی وی فقط به عنوان عضو مستعفی شورای ملی مقاومت معرفی میشوند. هیچکام از این رسانه ها علاقه ای به شنیدن حرفی در مورد خود این خائنین که کی هستند چه کرده اند چه می خواهند بکنند ندارند... همین که این خائن میگوید سلام من فلانی هستم، مجری برنامه میگوید مهم نیست کی هستی، ده دقیقه وقت داری از سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت و مسئول شورا بدگوئی کنی
روحانی خائن در مقاله اش می نویسد
خیانت در ادب فارسی به معنای دغلی و ناراستی است. آیا به نظر دستاندرکارانی که این قبیل اسناد را فراهم میکنند مردم شعور کافی ندارند و قادر به تشخیص پیمان شکن نیستند؟
اتفاقا مردم شعور کافی دارند و تشخیص می دهند. در فرهنگ و تاریخ ما مفهوم خیانت رو شن و واضح هست. شما در لحظات خطیری که این مقاومت تحت شدید ترین فشارها بود با توطئه استعفایتان با خون مجاهدین بازی کردید و شریک این جنایت شدید
سعدی هشت قرن پیش گفته است
من نه آن باشم که روز جنگ بینی پشت من
من همانم گر میان خاک و خون بینی سری
آنکه رزم آرد به خون خویش بازی میکند
روز میدان، آنکه بگریزد به خون لشکری
شخصا آرزو میکنم که همه این خائنان و بطور خاص این خائنانی که در این روز میدان گریختند و با خون لشکر بی سلاح مجاهدین بازی کردند، زنده و سالم بمانند تا روزی که در ایران آزاد و دمکراتیک بتوانند در برابر اتهام خیانت از خودشان دفاع کنند
جواد پوینده
باز نشر این نوشته در سایتهای پژواک ایران، دریچه زرد و سایر سایتهای متعلق به مزدوران خائن ممنوع است